تحقیقات علمی ثابت کرده است که اعتیاد یک بیماری است و به دلایل متعددی در افراد به وجود میآید. البته هیچ راهی برای تشخیص و پیشبینی اینکه چه کسی مستعد مصرف غیر ارادی مواد و رفتارهای اعتیادگونه است، وجود ندارد. اعتیاد یک شرایط چند وجهی است که میتواند از تلاقی چند عامل رخ دهد، از جمله قرار گرفتن در معرض یک ماده یا رفتار اعتیادزا قرار گرفتن. رویکرد درست و علمی این است که دلایل روانی اعتیاد و عوامل خطر پیدایش اختلالات سوء مصرف مواد را در نظر گرفت و نه عوامل مستقیمش است. (عواملی هم وجود دارد که از افراد در مقابل اعتیاد محافظت میکند.)
حتی اگر اعتیاد دلیل ژنتیکی یا بیولوژیکی داشته باشد، درمانش نیازمند آن است که فرد اراده و انگیزه لازم برای اعمال یک سری تغییرات عمده در خود را داشته باشد. اعتیادهایی از جنس اعتیاد به مواد از پایه یک رفتار به حساب میآیند. روانشناسی علم مطالعهی رفتار انسان است. کار روانشناس بهبود کیفیت زندگی افراد و افزایش رضایتمندی آنها از زندگی است؛ روانشناسان رفتارهایی را که این اثرات را بر زندگی اشخاص دارند، رفتارهای سازگار میدانند. و رفتارهایی را که عملکرد افراد را محدود کرده و رضایتمندی آنها را از زندگی کاهش میدهد، رفتارهای ناسازگار. از آنجا که اعتیاد یک رفتار ناسازگار مضر است، روانشناسی میتواند برای تشخیص عوامل اعتیاد، دلایل روانی اعتیاد و عادت به این رفتار ناسالم مفید واقع شود. در این مقاله به بررسی دلایل روانی اعتیاد و سایر عوامل اعتیاد میپردازیم.
عوامل اعتیاد
علم روانشناسی اختلالات روحی روانی را از عوامل اعتیاد میداند. این اختلالات میتواند شامل اختلالات شناختی، اختلالات خُلقی و سایر بیمارهایهای روحی باشد. در واقع، اعتیاد و سایر اختلالات روحی و روانی معمولاً به طور همزمان در افراد رخ میدهند که به آن میگویند چندابتلایی. به جرئت میتوان گفت نیمی از افرادی که به دنبال درمان اعتیاد هستند، از اختلالات روحی عمده دیگری از جمله افسردگی و اضطراب رنج میبرند.
این میان داشتن شخصیت معتاد هم میتواند به دلایل روانی اعتیاد ربط داشته باشد. یک سری ویژگیهای شخصیتی میتواند عامل پنهان تمام اختلالات اعتیادگونه باشد. از جمله میتوان به انکار مشکلات آشکار، اختلال در مهار احساسات و همچنین مهار عوامل محرک اشاره کرد. البته مدرک کافی برای اثبات اینکه کسی فی نفسه «شخصیت معتاد» دارد، وجود ندارد. اما اعتیاد معمولاً همراه با یک سری اختلالات دیگر که به آن اختلالات شخصیتی گفته میشود، اتفاق میافتد.
با آسیبشناسی روانی میتوان این اختلالات روانی پنهان را تشخیص داد و حل کرد. این فرآیند، همراه با تشخیص و بررسی علل روانی اعتیاد، ممکن است نیازمند بازسازی شخصیت و بهبود عملکرد شناختی و احساسی فرد باشد. اشاره به این نکته مهم است که اعتیاد تنها یک دلیل ندارد. البته عوامل ژنتیکی یا بیولوژیکی میتواند آسیبپذیری فرد در مقابل شرایط را افزایش دهد، اما بسیاری از عوامل اجتماعی، روانی و محیطی نیز تأثیر زیادی بر سوء مصرف مواد دارد. ویژگیهایی همچون ناتوانی در تاب آوردن اندوه یا سایر احساسات قوی نیز با اعتیاد مرتبط است.
دلایل روانی و فکری اعتیاد
نخست باید این را دانست که بیشتر رفتارهای انسان آموختهشده است. اعتیاد هم از این قاعده مستثنا نیست. به طور کلی افراد احتمالاً به خاطر یک نابهنجاری یا «آسیب روانی» که خود را به صورت بیماری روحی نشان میدهد، گرفتار رفتارهای ناسالم میشوند. دوم اینکه شاید عادت و اعتیاد به یک رفتار ناسالم در اثر واکنش به محیط در فرد به وجود بیاید.
یکی دیگر از دلایل روانی اعتیاد به افکار و عقاید افراد مربوط است؛ چرا که بیشتر رفتارهای ما از جمله رفتارهای اعتیادگونه از افکار و اعتقادات ما سرچشمه میگیرند. به عنوان مثال فردی مبتلا به اعتیاد که باور دارد درمان و بهبودی اعتیاد ممکن نیست، سخت میتواند در این راه قدم بردارد؛ احتمالش خیلی کم است. روانشناسان به تکنیکهایی دست یافتهاند که به مبتلایان به بیماری اعتیاد کمک میکند افکار و عقاید و بالطبع احساسات و رفتار خود را تغییر دهند.
دلیل سوم از علل روانی اعتیاد بلوغ روانی فرد است. توانایی تطبیق رفتارها با باورها و ارزشهاست که انسان بالغ را از انسان نابالغ جدا میکند. همین قابلیت است که در نهایت انسان را از سایر گونههای زنده متمایز میکند. اگر ما به طور دائم بدون فکر عمل کنیم و بر طبق هر گونه عطش، وسوسه یا محرکی رفتار کنیم، به لحاظ بلوغ روانی در حد یک بچه دو سالهایم. اعتیاد از نوع اعتیاد به مواد میتواند دقیقاً به دلیل همین عدم بلوغ روانی اتفاق بیفتد. آنها که درگیر اعتیاد هستند، به شدت بر خود متمرکزند و به دنبال ارضای نیازهای غیرارادی خود بدون در نظر گرفتن عواقبش هستند. بنابراین برای درمان اعتیاد باید دلایل روانی و فکری اعتیاد در فرد مورد بررسی قرار گیرد.
البته به این نکته هم باید اشاره کرد که شاید این نظریهها بر تمام گونههای اعتیاد دلالت نکند. اما دانشمندان و پزشکان به طور کلی باور دارند که این نظریهها به گونهای میتواند درباره تمام اعتیادها صدق کند. روانشناسی به ما کمک میکند بفهمیم که چرا ترک رفتار ناسالمی چون اعتیاد به دراگ برای افراد اینقدر سخت است. شاید به این خاطر باشد که فاقد مهارتهای کارامد حل بحران و نیز انگیزه کافی برای انجام این کار هستند. اعتیاد به مواد مخدر همچنین میتواند به عنوان ابزاری برای کنار آمدن با احساسات ناخوشایند یا استرس پدید آید. رواندرمانی و به صورت ویژه تشخیص دلایل روانی اعتیاد به افراد کمک میکند انگیزه، مهارتهای حل بحران، مهارتهای کاهش استرس و کنار آمدن با بحران را در خود تقویت کنند.